ویژگی‌های کندل چکشی:
دارای سایه پایینی (دم) بلند است و بدنه کوچکی با سایه بالایی کوتاه یا بدون آن دارد که شبیه به چکش یا پتک به نظر می‌رسد.
(کندل چکشی معکوس، معادل برعکس این ویژگی‌هاست.)
بسته به روند قبلی، یک کندل چکشی ممکن است به عنوان مرد دار آویز (Hanging Man) یا ستاره دنباله‌دار (Shooting Star) شناخته شود، اما مفهوم کلی یکسان است.
مرد دار آویز: کندل چکشی که پس از یک روند صعودی شکل می‌گیرد.
ستاره دنباله‌دار: کندل چکشی معکوس که پس از یک روند صعودی شکل می‌گیرد.
چرا کندل‌های چکشی مهم هستند؟
کندل‌های چکشی با نشان دادن احتمال تغییر جهت روند قیمت، ابزار مهمی برای تصمیم‌گیری در معاملات فارکس هستند. این الگوها به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط ورود و خروج خود را بر اساس تحلیل روندهای گذشته و شکل‌گیری الگوها مشخص کنند.
ممکن است به عنوان یک شاخص پیشرو عمل کنند و نشان‌دهنده تغییری در حرکت صعودی یا نزولی باشند.
اهمیت کندل چکشی با طول سایه آن افزایش می‌یابد (ایده‌آل آن است که سایه ۲ تا ۳ برابر اندازه بدنه باشد) و همچنین به بازه زمانی نمودار بستگی دارد.
کندل‌های چکشی ممکن است به تأیید یا تقویت سایر شاخص‌های بازگشتی نیز کمک کنند (به عنوان مثال ممکن است در کنار کندل دوجی ظاهر شوند).
کندل چکشی ناموفق:
زمانی رخ می‌دهد که بلافاصله پس از شکل‌گیری کندل، قیمت سقف جدیدی را ثبت کند.
یک کندل چکشی که کف ایجاد کرده نیز در صورتی ناموفق است که کندل بعدی کف جدیدی را به ثبت برساند.
USD/JPY - نمودار 4 ساعته - کندل چکشی در نزدیکی خط روند صعودی
در نمودار 4 ساعته USD/JPY، یک کندل چکشی نزدیک خط روند صعودی که نشان‌دهنده سطح حمایتی است شکل گرفته است. این کندل نشان‌دهنده احتمال ادامه روند صعودی است. جزئیات تحلیل به شرح زیر است:
تشکیل الگو: کندل چکشی دقیقاً در نزدیکی خط روند صعودی شکل گرفته است و این موضوع اعتبار سطح حمایت را تأیید می‌کند. شکسته نشدن خط روند توسط کندل چکشی، تأییدیه لازم برای ورود به معامله را ارائه می‌دهد.
ورود به معامله: خرید USD/JPY در قیمت 99.60 انجام می‌شود. حد ضرر (Stop-Loss) کمی پایین‌تر از خط روند صعودی و در 99.30 تنظیم می‌شود تا از ریسک اضافی جلوگیری شود.
نتیجه معامله:
قیمت مطابق با پیش‌بینی حرکت می‌کند و بیش از 90 پیپ افزایش می‌یابد.
با شکست خط روند صعودی و بسته شدن قیمت زیر آن، معامله بسته می‌شود.
این معامله نسبت پاداش به ریسک مناسبی معادل 3:1 به همراه داشته است.
این مثال نشان‌دهنده اهمیت شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب با استفاده از الگوهای قیمتی و خطوط روند است.
